یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳ |۱ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 3, 2024
مرگ

حوزه/ در «کافی» از حضرت صادق (علیه السلام) نقل شده است که: «شخص مؤمن پس از مرگش از خانواده خویش دیدار می‏کند و در مورد وضع آنها، آنچه را که از آن مسرور گردد، بیند و آنچه را که از آن اندوهناک شود، بر او مخفی ماند».

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب "حیات پس از مرگ" به قلم علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره) به ارائه داستان های حیات انسان ها پس از مرگ پرداخته که در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

   

فصل دوّم: برزخ

   

در محل خود اثبات گشته است که میان عالم جسم و جسمانیات و عالم اسمای خداوند سبحان، دو عالم وجود دارد:«عالم عقل و عالم مثال» و هر موجودی ضرورتاً به مبدأ خویش باز می گردد. و همچنین ثابت گشته که عوالم از جسمانیات گرفته تا مبدأ اوّل و مبدأ کلّ، از نظر نقص و کمال، مراتب مختلفی دارند ولی در نفس وجود، متطابق هستند. معنای این حرف این است که عالی به رتبه سافل نزول می کند و سافل همچون آینه ای، صورت هرآنچه را که از رنگها و نورها در مقابلش قرار گیرد، منعکس می سازد و نتیجتاً از عالی آنقدر ظاهر می گردد که این آینه قبول نماید و تحمّل آن کند. و نیز عالی بر حسب کیفیّات ناقص یا کامل آینه، کیفیّت می یابد.

   

از دیگر مطالبی که در جای خود واضح گشته این است که عالم مثال همچون برزخی است میان عقل مجرّد و موجودات مادّی. بنابراین، عالم مثال موجودی است که ماده نیست لکن بعضی لوازم مادّه بودن همچون مقدار، شکل و عرض فعلی را داراست. با این مقدّمات، وضع انسان در انتقالش از این دنیا به دنیای پس از مرگ، روشن می گردد.

   

در اینجا کاملاً بجاست که خوانندگان در نکات زیر توجه و تأمّل کافی بنمایند، اوّلاً: در تصور نمودن معنای مادّه، ثانیاً: در این نکته که مادّه، جوهری است با قابلیت پذیرفتن آثار جسمی، ثالثاً: در اینکه وجود ماده در اجسام، توجیه کننده تغییر و تحولاتی است که در جسم روی می دهد. و بالأخره رابعاً: توجه به این نکته که ماده نه جسم است و نه محسوس.

نباید تصوّر کرد مادّه همان جسمیتی است که در موجودات جسمانی وجود دارد. این مطلبی است که از ذهن بعضی [از] علمای سطحی دور مانده و نتیجتاً آنچه را که متألهینِ از اصحاب برهان، بیان داشته، بر غیر وجه صحیحش درک نموده اند.

   

وقتی ما می گوییم برزخ، ماده ندارد و یا لذایذ برزخ خیالی است و یا تنها لذت عقلانی وجود دارد پنداشته اند که مراد ما این است که آنها وهم و سرابی بیش نیستند و جز در وهم و خیال، هیچگونه وجودی در خارج ندارند. این پندار هم فی نفسه باطل است و هم انحرافی است در درک مقصود.

علی ایّ حال، وضع «برزخ» همان است که دیدید و کتاب و سنت نیز بدان دلالت می کند. لکن چون اخبار شامل بیشتر آیات مربوطه بوده است، ما بحث را تنها در قسمت اخبار بنا نهاده ایم و در ضمن آن، متعرّض آیات نیز گشته ایم.

در تفسیر نعمانی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که: و امّا دلیلِ رد کردن حرف کسانی که ثواب و عقاب پس از مرگ و قبل از قیامت در همین دنیا را انکار می کنند، همانا این گفته خداوند است که:یَوْمَ یَاْتِ لاتَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِأِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعیدٌ * فَاَمَّاالَّذین شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فیها زَفیرٌ وَشَهیقٌ * خالِدیَن فیها مادامَتِ السَّمواتُ وَاْلاَرْضُ اِلاَّ ماشاءَ رَبُّکَ اِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُریدُ * وَأَمَّاالَّذینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدیَن فیها مادامَتِ السَّمواتُ وَاْلاَرْضُ اِلاّ ماشاءَ رَبُّکَ(۴۵).

و منظور همان آسمانها و زمینهایی است که قبل از قیامت وجود دارد و هنگامی که قیامت فرا رسد به آسمانها و زمینهای دیگری تبدیل خواهند گشت.

و مانند این سخن خداوند که:وَمِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلی  یَوْمِ یُبْعَثُونَ(۴۶). که در آن، مراد از برزخ همانا ثواب و عقاب بین دنیا و آخرت است.

و به همان گونه است این آیه که:اَلنَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوّاً وَعَشِیّاً وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ(۴۷) در قیامت که سرای جاویدان است، صبح و شبی وجود ندارد، این دو تنها از آن این دنیا هستند.

   

خداوند تبارک و تعالی در مورد بهشتیان فرموده است: وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فیها بُکْرَةً وَعَشِیّاً(۴۸) و این واضح است که پگاه و شبانگاه تنها متعلق به شب و روزهای بهشت قبل از قیامت تواند بود، چه خداوند می فرماید:لا یَرَوْنَ فیها شَمْساً وَلا زَمْهَریراً(۴۹). و به همین منوال است آیه:وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذین قُتِلُوا فِی سَبیلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ * فَرِحیَن بِما اتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ(۵۰).

در عبارت: اَلنَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها مراد از آتش، همان آتش آخرت است لکن شخصی که بر آتش عرضه می گردد در برزخ است. ذیل آیه نیز به همین مطلب دلالت می کند:وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ اَدْخِلُوا الَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذابِ(۵۱).

نظیر چنین موضوعی در روایاتی که به زودی خواهد آمد، به چشم می خورد، مثلاً این که در گور شخص،دری از آتش باز می گردد که از آن لهیب ها و شراره های آتش به داخل زبانه می کشند. بنابراین، آتش برزخ نمونه آتش آخرت و عذاب آن نیز نمونه عذاب آخرت است.

   

امّا مراد از آتش در عبارت:فَاَمَّا الَّذین شَقُوا فَفِی النَّارِ آتش برزخ است. بنابراین، از توضیحاتی که گذشت، سازگار بودن و صحتِ جمع میان دو امرِ:«در آتش بودن» و «بر آتش عرضه گشتن» واضح می گردد.

این آیه نیز همانند آیه قبل است:اِذِ اْلاَغْلالُ فی  اَعْناقِهِمْ وَالسَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ * فِی الْحَمیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ(۵۲)طبق این آیه، کشیده شدن در «حمیم» که عبارت از حرارت آتش است، مقدمه کشیده شدن در آتش است که مسلماً در قیامت، وقوع می یابد. این مضامین در تفسیر عیّاشی نیز روایت شده است.

   

تجسّم عمل

قمّی و عیّاشی در تفسیرشان، کلینی در «کافی» و مفید در «امالی»، هرکدام با سندهای خویش، از مؤید بن غفله از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل کرده اند که: انسان هنگامی که در آخرین روز حیات و اولین روز آخرتش قرار می گیرد، مال، فرزندان و عمل او پیش رویش مجسّم می گردند. در این حال رو به سوی مالش کند و گوید: به خدا قسم! من بر تو حریص بوده ام، حال بگوی از من چه چیزی نزد تو است؟

مال پاسخ گوید: کفنت را از من بستان و ببر.

پس از آن رو به فرزندانش کند و گوید: به خدا قسم! من دوستدار و حامی شما بوده ام، چه چیزی از من نزد شماست؟ آنان پاسخ دهند که ما تو را به قبرت رسانیم و در آن بپوشانیم.

بالأخره رو به عملش کند و گوید: به خدا قسم! من از تو رو گردان بوده و تو را بر خود دشوار و سنگین می یافتم، پس بگوی که چه چیز از من نزد تو است؟ عملش جواب دهد: من با تو در قبر و در روز رستاخیز، قرین و همدم خواهم بود تا اینکه بر پروردگارت عرضه گردیم.

حال اگر او ولیّ خدا بوده باشد، کسی نزد او آید که خوش چهره ترین و خوش بوترین و خوش جامه ترین افراد باشد و بدو گوید: بشارت ده به فَرَوْحٌ وَرَیْحانٌ وَجَنَّتُ نَعیمٍ(۵۳) حقیقتاً به بهترین منزلگاهها وارد گشته ای.

   

آن ولیّ خدا پرسد تو کیستی؟ او پاسخ دهد: من عمل صالح توأم. و سپس در حالی که [آن ] شخص را مخاطب قرار می دهد می گوید: پس تو از دنیابه بهشت رخت بربند. وبعد، از غسل دهنده و حامل وی می خواهد که در کار او تسریع کنند.

هنگامی که او وارد قبر خویش می گردد، دو ملک نزد او آیند. اینها بازرسان قبرند، موهاشان را به دنبال خویش همی کشند و با دندانهاشان زمین را وارسی کنند. صداهاشان همچون رعد و چشمانشان چون برق است. از او پرسند بگو پروردگارت کیست؟ پیغمبرت کیست و دینت چیست؟

او گوید: اللَّه پروردگار من است و محمد (صلی الله علیه و آله) پیغمبرم و اسلام نیز دینم. به دنبال آن، دو ملک مزبور برای وی دعا کنند که خداوند او را در هرچه دوست می دارد ثابت گرداند. و این همان گفته خداست که:یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذین امَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیوةِ الدُّنْیا(۵۴).

بعد از این، آن دو ملک، فضای قبر او را تا آنجا که چشمانش یاری دهد باز نمایند و برای او دری به بهشت بگشایند و بدو گویند: با آسودگی خاطر همچون جوانی مرفّه بیارام. و این همان سخن خداست که:اَصْحابُ الْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرّاً وَاَحْسَنُ مَقیلاً(۵۵).

و اگر شخص نسبت به پروردگارش دشمن بوده باشد، کسی نزد او آید که از بد لباس ترین و بدبوترین خلق خدا بوده و به او گوید: بشارت ده به:فَنُزُلٌ مِّنْ حَمیمٍ * وَتَصْلِیَةُ جَحیمٍ(۵۶) و از غسل دهنده و حامل او می خواهد که او را معطل سازند. هنگامی که وارد قبر شود، بازرسان قبر نزد او آیند و کفنهایش را از اوبرگیرند و به او گویند: بگو پروردگارت کیست، پیغمبرت کیست و دینت چیست؟ او پاسخ دهد: نمی دانم.

به دنبال آن، بازرسان بدو گویند: ندانسته ای و هدایت نگشته ای. و با گرز آهنین خویش چنان بر وی ضربت وارد سازند که همه جنبندگان زمین از آن بهراسند مگر جن و انس.

سپس دری از آتش به روی او بگشایند و بدو گویند: بخواب در بدترین وضع و شرایطی (که تصورش را نتوانی کرد) و او از شدّت ضیقی و تنگی همچون نیزه وسرنیزه خواهد شد، تا بدانجا که مغزش از میان ناخنها و گوشتش بیرون زند. و خداوند مارها و عقربها و حشرات زمین را بر وی مسلّط گرداند تا اینکه بدنش را نیش زنند. این وضع ادامه خواهد یافت تا اینکه خداوند او را از قبرش برانگیزد. وی نیز همواره به خاطر سختی وضعی که در آن قرار دارد، از خداوند می خواهد که قیامت برپا گردد.

   

مؤلف گوید: عبارت: و این همان گفته خداست که:یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذین امَنُوا... که در حدیث فوق آمده بود، اشاره به این آیه از قرآن دارد:

اَلَمْ تَرَکَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُها فِی السّماءِ * تُؤْتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذْنِ رَبِّها وَیَضْرِبُ اللَّهُ اْلاَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ * وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ اْلاَرْضِ مالَها مِنْ قَرارٍ یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذینَ امَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیوةِ الدُّنْیا وَفِی اْلآخِرَةِ وَیُضِلُ اللَّهُ الظَّالِمینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مایَشاءُ(۵۷).

در این آیات، خداوند بیان داشته است که نوعی از کلمات دارای اصل و ریشه محکم و ثابت هستند و در هر زمانی ثمرات خویش را عرضه می دارند. خدا چنین کلماتی را به «پاک» وصف نموده. و در جای دیگر نیز فرموده است این کلمات به سوی او بالا می روند و عمل صالح هم آنها را صعود می دهد تا اینکه به آسمان رسند.

   

همچنین فرموده است:مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً (۵۸) و سپس طریق وصول بدان را ذکر نموده:اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ(۵۹).

خداوند در طیّ آیات فوق، روشن ساخته است که مؤمنین را در دنیا و آخرت به این کلمات پاک محکم، ثابت می گرداند. قول و کلام، به اعتبار «نیّت» و «اعتقاد» شخص، به ثبات و افاده ثبات، متصف می گردد. در آخرت وضع طوری است که یا انسان به واسطه «قول ثابت» تثبیت می گردد و یا به خاطر «عدم قول ثابت» می لغزد و گمراه می شود. و چون در آنجا اختیار و یا تساوی دو شق سعادت و شقاوت وجود ندارد نتیجتاً ثبات و تثبیت کلام تنها با سؤال و مؤاخذه، مورد پیدا می کند. با تدبر نمودن در مطلب، امر روشن می گردد.

از طرف دیگر، خداوند خبر داده است که این قول ثابت و پاک، در همه هنگام، به اذن پروردگارش،ثمره و منافع خویش را می دهد. نتیجتاً از آیه می توان فهمید که در هر زمان و مکانی این چنین منافعی از آن برگرفته می شود و بنابراین در هر زمان و مکانی سؤال وجود دارد.

در این آیه شریفه، معانی بسیار دیگری نهفته است.

   

از این که حضرت صادق (علیه السلام) به آیه فوق تمسک نمود، می توان چنین استنباط کرد که خداوند برزخ را تتمه حیات دنیا قرار داده است. حقیقت امر نیز، این است که از جهتی می توان برزخ را تتمه حیات دنیوی دانست.

عبارت: و این همان سخن خداست که:اَصْحابُ الْجَنَّةِ ... که در حدیث آمده بود، اشاره به این آیه از قرآن دارد:وَقالَ الَّذین لا یَرْجُونَ لِقاءَ نالَوْلا اُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ اَوْ نَری  رَبَّنا لَقَدِ اْستَکْبَرُوا فی اَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوّاً کَبیراً * یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَةَ لا بُشْری  یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمینَ وَیَقُولُونَ حِجراً مَحْجُوراً * وَقَدِمْنا اِلی  ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً * اَصْحابُ الْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرّاً وَاَحْسَنُ مَقیلاً(۶۰).

این آیات که در ضمن صریحترین آیات نیز هستند، راجع به برزخند. و مراد از «مقیل»» در آیه فوق همان خواب قبل از ظهر است. البته پر واضح است که در بهشتِ قیامت خوابی وجود ندارد و برزخ با اینکه در آن از خوابهای دنیوی سراغی نیست، با این حال نسبت به قیامت همچون خواب است به بیداری. و به همین دلیل خداوند در مورد روز رستاخیز، مردم را به «قیام» وصف نموده است.

و نیز به همین دلیل است که حضرت در حدیث فوق، وضع رابه همین ترتیب وصف کرده بود که برای شخص مرده دری به بهشت باز می گردد و بدو گفته می شود که به آسودگی بخواب و یا دری به جهنم و گفته می شود که در بدترین شرایط بخواب. این مضمون با وجود این که در بسیاری از روایات وجود دارد با این حال هیچ کدام صراحتاً نگفته اند که شخص مرده وارد بهشت می گردد بلکه همگی می گویند دری از بهشت به روی او گشوده می شود و او منزل خویش را در آن می بیند و از آنجا نسیم شادی بر وی می وزد و به او گفته می شود که به آسودگی بخواب، خوابی همچون عروس.

   

اگر خواننده به یاد داشته باشد، این حدیث ازحضرت باقر (علیه السلام) قبلاً گذشت که وقتی در مورد «موت» از او سؤال شد، حضرت پاسخ داد:«مرگ همان خوابی است که هرشب به سراغتان می آید، با این تفاوت که مدّت آن طویل تر است و شخص از آن بیدار نخواهد شد مگر در روز قیامت».

بنابراین، برزخ هیچ نیست مگر نمونه و مثالی از قیامت و این گفته حضرت (علیه السلام) که فضای قبر او تا آنجا که بینائیش یاری دهد، گسترده می شود،تلمیح زیبا و ظریفی است به همین مطلب. چه مثال، چیزی نیست مگر همان حدّی ازممثّل که انسان درک می کند و ماورای بینائی چشم، شی ء قابل درکی وجود ندارد.

مراد از این سخن خداوند که: یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَةَ لا بُشْری  ... اولین روزی است که آنها ملائکه را می بینند، به قرینه این گفته شان که: لَوْلا اُنْزِلَ عَلَیْنَاالْمَلائِکَةُ و همچنین این دیدار در برزخ صورت می گیرد و هم آنجاست که بشارت و عدم بشارت تحقق می یابد.

   

از «متوسّطین» مؤاخذه به عمل نمی آید

تا آنجا که آیه فوق دلالت می کند، تنها مؤمنین و ظالمین هستند که مورد مؤاخذه و سؤال قرار می گیرند و آیه نسبت به وضع مستضعفین و متوسطین، سکوت اختیار کرده است. از روایات نیز چیزی در همین حد استفاده می شود.

در «کافی» از ابی بکر حضرمی نقل کرده است که ابوعبداللَّه (علیه السلام) فرمود: «در قبر تنها از کسانی سؤال و مؤاخذه خواهد شد که دارای ایمانی محض و یا کفری محض باشند و دیگران به حال خود رها خواهند گشت».

اخبار دیگری که به این مضمون باشند، بسیار زیاد و به حد استفاضه است. مثلاً در تفسیر قمی به طور مستند از ضریس الکناسی نقل شده است که:«به ابی جعفر (علیه السلام) گفتم: فدایت گردم! (به من بگویید) کسانی که موحدند و به پیامبری محمد (صلی الله علیه و آله) اقرار دارند، لکن گناهکارند و امامی ندارند و ولایت شما را نمی شناسند، وضعشان چگونه است؟ فرمود: اینها در گورشان باقی خواهند ماند. حال اگر عمل صالحی داشته باشند و از آنها عداوتی (نسبت به ما اهل بیت) آشکار نگشته باشد، برای آنها راهی به بهشتی که در مغرب است، گشوده خواهد شد و از آنجا برایشان نسیم فرح خواهد وزید تا اینکه در روز قیامت خداوند خویش را ملاقات کنند. و خداوندِ آنها را به خاطر نیکیها و بدیهایشان مورد حساب و مؤاخذه قرار دهد. اینان کسانی هستند که وضعشان موقوف به امر خداست.

مستضعفین، ابلهان، اطفال و فرزند مسلمانان که به حد بلوغ نرسیده اند نیز چنین وضعی دارند».

حضرت (علیه السلام) با عبارت: «... موقوف به امر خداست» اشاره به این سخن خدا دارد که:وَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِاَمْرِاللَّهِ اِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ اِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَاللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ(۶۱).

بالجمله همه انسانها مگر مستضعفین و کسانی که بدانان ملحقند، به خاطر اعمالشان مورد سؤال و مؤاخذه قرار می گیرند و به دنبال آن یا منعّم می گردند و یا معذّب. ما در آینده به همین مطلب باز خواهیم گشت.

   

تجسّم ارواح در برزخ

مفید در «امالی» خود از حضرت صادق (علیه السلام) نقل کرده است که:«هنگامی که خدا روحی را قبض می نماید، آن روح را به شکلی همانند آنچه که در دنیا داشته، به بهشت می فرستد. این ارواح در آنجا می خورند و می نوشند و هنگامی که شخصی بر آنان وارد می گردد، آنها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند می شناسد».

و در «کافی» از «ابی وّلاد خیاط» نقل شده است که او به حضرت صادق (علیه السلام) می گوید:«فدایت گردم! مردم چنین روایت می کنند که ارواح مؤمن در چینه دان پرندگان سبز رنگی است که در اطراف عرش الهی هستند».

   

حضرت فرمود: «مؤمن نزد خدا محترمتر از آن است که روحش را در چینه دان پرنده ای قرار دهد ولکن این هست که خداوند آن روح را در بدنی همچون بدنهای خودشان قرار می دهد».

در «کافی» همچنین از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که:«ارواح به همان شکل جسدهاشان بر درختی در بهشت قرار می گیرند، همدیگر را می شناسند و از یکدیگر راجع به افراد می پرسند و هر زمان که روحی از ارواح نزدشان می آید به هم می گویند: رهایش کنید چه او اکنون از نزد هول و هراسی عظیم سر رسیده است. سپس از او می پرسند فلانی چه کرد؟ اگر پاسخ گوید او را زنده ترک گفته ام، امیدی بدو بندند و اگر پاسخ دهد که او مرده است، گویند: ها! فرو افتاد، فرو افتاد (یعنی در جهنم)».

چنین معنایی در اخبار بسیار آمده که البته همگی در مورد مؤمنین بخصوصه است. اما راجع به وضع کافر، به زودی صحبتش خواهد شد.

   

دیدار مُردگان با خانواده هاشان

در «کافی» از حضرت صادق (علیه السلام) نقل شده است که: «شخص مؤمن پس از مرگش از خانواده خویش دیدار می کند و در مورد وضع آنها، آنچه را که از آن مسرور گردد، بیند و آنچه را که از آن اندوهناک شود، بر او مخفی ماند».

و نیز در «کافی» از حضرت صادق (علیه السلام) نقل شده که: «هیچ مؤمن و کافری نیست که در هنگام ظهر نزد خانواده خویش حاضر نگردد. وقتی مؤمن خانواده اش را در حال انجام اعمال صالح می بیند، خداوند را حمد گوید و وقتی کافر، خانواده خویش را در حال انجام اعمال صالح ببیند بر آنان غبطه خورد».

در «کافی» از اسحق بن عمّار نقل شده است که:«از ابی الحسن اوّل (علیه السلام) پرسیدم آیا شخصی که از دنیا رفته، خانواده خویش را دیدار می کند یا نه؟ حضرت فرمود: آری. سپس پرسیدم چند وقت به چند وقت؟ حضرت فرمود: بنا به منزلتی که نزد خدا دارد، هر هفته، هر ماه یا هر سال. بعد پرسیدم به چه شکلی نزد خانواده اش حضور می یابد؟ پاسخ داد: به صورت پرنده ای لطیف که بر دیوار خانه شان فرود آید و بر آنان مشرف گردد و هرگاه که آنان را در خیر و خوبی بیند، در شادی و سرور شود و هرگاه که آنان را در سختی و حاجتی بیند، غمگین و اندوهناک گردد».

روایاتی که به این مضمون باشد بسیار است و مؤلّف معتقد است که تصوّر نمودن شخص به صورت پرنده ای لطیف، از باب تجسم ارواح است.

مضمون و معنایی را که در روایت فوق وجود دارد ممکن است بتوان به نحوی از این سخن خدا فهمید که:

وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذین قُتِلُوا فِی سَبیلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ * فَرِحینَ بِما اتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ * یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَاَنَ اللَّهَ لا یُضیعُ اَجْرَا الْمُؤْمِنینَ(۶۲)

مراد از «استبشار» دریافت بشارت و شادمان گشتن به آن است. و عبارت یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمةٍ ... توضیح و بیان همان عبارت:وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا است. بنابراین، این آیات می رسانند که کشته شدگان در راه خدا ازاین که افراد خانواده شان را در نعمت و فضل و انتفای خوف و حزن می بیند، خوشحال و شادمان می گردند. و نیز می رسانند که بازماندگان این افراد، عمل صالح انجام می دهند و چون خداوند اجر مؤمنین را ضایع نمی گرداند، نیکی‌های آنان را به حساب می آورد و از بدیهایشان درمی گذرد و برکات خویش را بر آنان افاضه می نماید. کشته شدگان، همه اینها را می بینند.

این آیه نیز در معنا شبیه آیه فوق است: وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَریَ اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ اِلی  عالِمِ ِلْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(۶۳).

   

مصاحبت شیطان با دوستانش در قبر

«کافی» از ابی بصیر و او نیز از امام صادق (علیه السلام) (در مورد مؤاخذه بازرسان قبر) نقل کرده است: «هنگامی که شخص میّت کافر باشد، این دو ملک بازرس به او می گویند: این شخصی که در میان شماست کیست؟ و کافر پاسخ می دهد: نمی دانم. در این هنگام او را با شیطان تنها می گذارند».

در حدیث دیگری از بشیرالدّهان، همان معنا آمده است. همچنین عیّاشی در تفسیرش از محمد بن مسلم و او نیز از حضرت باقر (علیه السلام) این روایت را نقل کرده است.

در حقیقت این همان سخن خداست که:وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الْرَّحْمنِ نُقَیِّضُ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ ... تا آنجا که: حَتَّی اِذا جاءَنا قالَ یالَیْتَ بَیْنی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرینُ(۶۴).

باید دانست عالم برزخ از عالم دنیا به مراتب وسیعتر است؛ زیرا «مثال» گسترده و بزرگتر از جسم مادّی است و حتماً خواننده معنایی از «مادّه» را که قبلاً گذشت، به یاد دارد. بنابراین، آنچه که در کتاب و سنت در مورد برزخ آمده است، تنها کلیّاتی است که برای نمونه آورده شده اند نه توضیح و تشریح کامل مطلب.

   

نکته دیگری که باید دانست این است که در بسیاری جاها در اخبار، زمین به عنوان محلّی برای بهشت و آتش برزخ و نیز محلّی برای دیدار اموات با خانواده  شان و غیره، تعیین گشته است. این چنین تعیینی حمل بر این می شود که علقه مادّی عالم ارواح به طور کامل قطع نمی گردد. و حقیقت امر نیز چنین است، همانطور که گذشت.

در برخی از اخبار آمده است که بهشتِ برزخ در «وادی السلام» و آتش آن در «وادی برهوت» و صخره بیت المقدّس، محل اجتماع ارواح است.

در روایات دیگری آمده است که ائمه، ارواح را در مکان های مختلفی مشاهده کرده اند. چنین مطلب در مورد کرامات اولیای صالح بیش از حد حصر نقل گشته است. همه این مطالب، امور ممکنه ای هستند که کاشف از نوعی علقه ارواح به خاطر شرافت مکان یا زمان وضع است.

   

پی نوشت ها:

(۴۵) - سوره هود، آیه ۱۰۵ - ۱۰۸.

(۴۶) - سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.

(۴۷) - سوره مؤمن، آیه ۴۶.

(۴۸) - سوره مریم، آیه ۶۲.

(۴۹) - سوره انسان، آیه ۱۳.

(۵۰) - سوره آل عمران، آیه ۱۶۹ - ۱۷۰.

(۵۱) - سوره مؤمن، آیه ۴۶.

(۵۲) - سوره مؤمن، آیه ۷۱ - ۷۲.

(۵۳) - سوره واقعه،آیه ۸۹.

(۵۴) - سوره ابراهیم، آیه ۲۷.

(۵۵) - سوره فرقان، آیه ۲۴.

(۵۶) - سوره واقعه، آیه ۹۳ - ۹۴.

(۵۷) - سوره ابراهیم،آیه ۲۴ - ۲۷.

(۵۸) - سوره فاطر، آیه ۱۰.

(۵۹) - همان

(۶۰) - سوره فرقان، آیه ۲۱ - ۲۴.

(۶۱) - سوره توبه، آیه ۱۰۶.

(۶۲) - سوره آل عمران، آیه ۱۶۹ - ۱۷۱.

(۶۳) - سوره توبه، آیه ۱۰۵.

(۶۴) - سوره زخرف،آیه ۳۸.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • کیان IR ۱۲:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۳
    12 5
    ما علاقه ای به زنده ها نداریم پس مزاحم آرامش ما نشوید و دم به ساعت در قبرستان پلاس نگردید.از طرف مرده های قدیمی
    • ریحانه IR ۱۴:۴۰ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۳
      1 0
      با سلام و احترام اتفاقا دعایی که در حد رفتگان میکنیم به روحشان میرسد .هرچی خیرات کنید ، صدقه بدید ، براشون نماز بخوانید کارهای خیر انجام بدید به روحشون میرسه
  • سامان IR ۲۱:۱۲ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۶
    10 1
    سلام من که 50 روزه هست پدرم رو از دست دادم هر روز قبرستانم و نماز و قران و دعا میکنم ولی هیچ ارتباط روحی با پدرم برقرار نمیکنم شاید بخاطر ایمان کم من باشه .
    • زهرا IR ۰۲:۲۱ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۹
      5 0
      خدا رحمت کنه پدرتون روحشان در آرامش جایگاه شأن در بهشت ابد
    • سعید IR ۰۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۴
      2 1
      تا‌زمانی‌که‌آرام‌نگیرید‌امکان‌ارتباط‌از‌طریق‌خواب‌ممکن‌نیست‌‌
  • IR ۱۶:۳۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۳
    3 0
    نفس در سینه حبس و هول و هراس و سدرگمی عجیبی پیدا کردم از خشم خداوند ب رحمانیتش پناه میبرم فقط میگویم ایکاش بدنیا نیامده بودم خدا ب من و فرزندان و همه بندگانش رحم کند
  • وحیداکبری IR ۰۴:۱۹ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۴
    2 1
    خدایا واسه همه گناهان منو ببخش توبه میکنم
    • پویان IR ۱۵:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۰
      0 1
      من هم
  • ساناز IR ۲۰:۰۴ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۳
    5 0
    خداوند مهربانتر از حد تصور از گناهان ما میگذرد
  • M IR ۱۰:۴۵ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۲
    3 1
    من چند روزه پدرم از دست دادم و چند روز پیش یک کبوتر در دیوار خانه مان بود تا الان هیچ کبوتری به خانه ی ما نیامده من میدانم که اون کبوتر خود پدرم بوده
    • محمد IR ۱۲:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
      0 0
      درست روح پدر شما به صورت کبوتر. یا. یک پرنده از موجودات خداوند میاد خونش سر میزنه
  • ابوالفضل IR ۲۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۱/۰۳
    1 2
    سلام بسیار خوب بود ولی ای کاش فارسی ساده می‌فرمودید که همه متوجه بشوند همه که مثل شما در حوزه علمیه درس نخواندن که بعضی از جملات را متوجه بشوند
  • A IR ۰۲:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۰
    3 0
    ترو خدا یکی که مطمئن هست بگه که وقتی که مردیم و پدر و مادرمون هم مرده بودن میتونیم تو اون دنیا هم دیگرو ببینم یا نه؟
    • پویان IR ۱۵:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۰
      4 2
      من هم این سوال رو دارم
    • ندا IR ۱۱:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۲/۳۱
      0 0
      اررررهههه توی برزخ آدما باهام ارتباط دارن
    • A IR ۱۷:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۸
      0 0
      متن بالا نوشته بود دیگ اگر مومن بهشتی باشه هم رو میشناسن تازه از حال فامیل دیگه ام از هم خبر میگیرن اما در غیر این صورت هیچکس هیچکسو نمیشناسه
  • پویان IR ۱۵:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۰
    3 0
    من یک کار بدی کردم پدربزرگم سال ۱۳۹۴ فوت کرد یعنی الان اون من رو می‌دید اون لحظه که من اون کار رو کردم